شعر
کار دل در تار زلفش از پشیمانی گذشت ره چنان رفتم که کارم از پشیمانی گذشت
ماجرای عمر ما را گر بخواهی از نخست روز در حیرت به شب شد شب به حیرانی گذشت
کار دل در تار زلفش از پشیمانی گذشت ره چنان رفتم که کارم از پشیمانی گذشت
ماجرای عمر ما را گر بخواهی از نخست روز در حیرت به شب شد شب به حیرانی گذشت